حکم عبادت (قرآن)عبودیت، به معنای خضوع و خاکساری است. عبودیت و خاکساری، باید فقط در برابر خدای متعال صورت پذیرد و حتی شایسته نیست عنوان عبد بر بردگان و کنیزکان اطلاق گردد. عبادت در لغت، به معنای طاعت همراه با خضوع است. گاه، عبادت به معنای پیروی از روش و دین و آیین است نه پرستش. ۱ - لزوم عبادت خداونداز آیات زیر لزوم عبادت و بندگی خداوند استفاده میشود. «یـایها الناس اعبدوا ربکم الذی خلقکم...؛ ای مردم! پروردگار خود را پرستش کنید؛ آن کس که شما، و کسانی را که پیش از شما بودند آفرید، تا پرهیزکار شوید». «واعبدوا الله ولا تشرکوا به شیــا....؛ و خدا را بپرستید! و هیچچیز را همتای او قرار ندهید...». «.. ذلکم الله ربکم فاعبدوه افلا تذکرون؛ ... این است خداوند، پروردگار شما! پس او را پرستش کنید! آیا متذکّر نمیشوید؟». «الا تعبدوا الا الله اننی لکم منه نذیر وبشیر؛ (دعوت من این است) که: جز اللّه را نپرستید! من از سوی او برای شما بیم دهنده و بشارت دهندهام». «ان لا تعبدوا الا الله انی اخاف علیکم عذاب یوم الیم؛ جز «الله» (خدای یگانه یکتا) را نپرستید؛ زیرا بر شما از عذاب روز دردناکی میترسم». «والی عاد اخاهم هودا قال یـقوم اعبدوا الله ما لکم من الـه غیره ان انتم الا مفترون؛ (ما) به سوی (قوم) عاد، برادرشان هود را فرستادیم؛ (به آنها) گفت: ای قوم من! خدا را پرستش کنید، که معبودی جز او برای شما نیست! شما فقط تهمت میزنید (و بتها را شریک او میخوانید)». «والی ثمود اخاهم صــلحـا قال یـقوم اعبدوا الله ما لکم من الـه غیره هو انشاکم من الارض واستعمرکم فیها فاستغفروه ثم توبوا الیه ان ربی قریب مجیب؛ و بسوی قوم ثمود، برادرشان صالح را (فرستادیم)؛ گفت: ای قوم من! خدا را پرستش کنید، که معبودی جز او برای شما نیست! اوست که شما را از زمین آفرید، و آبادی آن را به شما واگذاشت! از او آمرزش بطلبید، سپس به سوی او بازگردید، که پروردگارم (به بندگان خود) نزدیک، و اجابتکننده (خواستههای آنها) است». «والی مدین اخاهم شعیبـا قال یـقوم اعبدوا الله ما لکم من الـه غیره...؛ و بسوی مدین برادرشان شعیب را (فرستادیم)؛ گفت: ای قوم من! خدا را پرستش کنید، که جز او، معبود دیگری برای شما نیست! پیمانه و وزن را کم نکنید (و دست به کمفروشی نزنید)! من (هم اکنون) شما را در نعمت میبینم؛ (ولی) از عذاب روز فراگیر، بر شما بیمناکم». «ولله... فاعبده...؛ و (آگاهی از) غیب (و اسرار نهان) آسمانها و زمین، تنها از آن خداست؛ و همه کارها به سوی او بازمیگردد! پس او را پرستش کن! و بر او توکل نما! و پروردگارت از کارهایی که میکنید، هرگز غافل نیست». «واعبد ربک حتی یاتیک الیقین؛ و پروردگارت را عبادت کن تا یقین (مرگ) تو فرا رسد». «وقضی ربک الا تعبدوا الا ایاه....؛ و پروردگارت فرمان داده: جز او را نپرستید! و به پدر و مادر نیکی کنید! هرگاه یکی از آن دو، یا هر دوی آنها، نزد تو به سن پیری رسند، کمترین اهانتی به آنها روا مدار! و بر آنها فریاد مزن! و گفتار لطیف و سنجیده و بزرگوارانه به آنها بگو». «.. فمن کان یرجوا لقاء ربه... ولا یشرک بعبادة ربه احدا؛ بگو: من فقط بشری هستم مثل شما؛ (امتیازم این است که) به من وحی میشود که تنها معبودتان معبود یگانه است؛ پس هر که به لقای پروردگارش امید دارد، باید کاری شایسته انجام دهد، و هیچ کس را در عبادت پروردگارش شریک نکند». «اننی انا الله لا الـه الا انا فاعبدنی...؛ من «اللّه» هستم؛ معبودی جز من نیست! مرا بپرست، و نماز را برای یاد من بپادار». «ان هـذه امتکم امة وحدة وانا ربکم فاعبدون؛ این (پیامبران بزرگ و پیروانشان) همه امّت واحدی بودند (و پیرو یک هدف)؛ و من پروردگار شما هستم؛ پس مرا پرستش کنید». «یـایها الذین ءامنوا ارکعوا واسجدوا واعبدوا ربکم...؛ ای کسانی که ایمان آوردهاید! رکوع کنید، و سجود بجا آورید، و پروردگارتان را عبادت کنید، و کار نیک انجام دهید، شاید رستگار شوید». «ولقد ارسلنا نوحـا الی قومه فقال یـقوم اعبدوا الله ما لکم من الـه غیره افلا تتقون؛ و ما نوح را بسوی قومش فرستادیم؛ او به آنها گفت: «ای قوم من! خداوند یکتا را بپرستید، که جز او معبودی برای شما نیست! آیا (از پرستش بتها) پرهیز نمیکنید؟». «انما امرت ان اعبد رب هـذه البلدة...؛ (بگو: ) من مامورم پروردگار این شهر (مقدس مکه) را عبادت کنم، همان کسی که این شهر را حرمت بخشیده؛ در حالی که همه چیز از آن اوست! و من مامورم که از مسلمین باشم». «انما تعبدون من دون الله اوثـنـا وتخلقون افکـا ان الذین تعبدون من دون الله لا یملکون لکم رزقـا فابتغوا عند الله الرزق واعبدوه...؛ شما غیر از خدا فقط بتهایی (از سنگ و چوب) را میپرستید و دروغی به هم میبافید؛ آنهایی را که غیر از خدا پرستش میکنید، مالک هیچ رزقی برای شما نیستند؛ روزی را تنها نزد خدا بطلبید و او را پرستش کنید و شکر او را بجا آورید که بسوی او بازگشت داده میشوید». «والی مدین اخاهم شعیبـا فقال یـقوم اعبدوا الله...؛ و ما بسوی مدین، برادرشان شعیب را فرستادیم؛ گفت: ای قوم من! خدا را بپرستید، و به روز بازپسین امیدوار باشید، و در زمین فساد نکنید!». «یـعبادی الذین ءامنوا ان ارضی وسعة فایـی فاعبدون؛ ای بندگان من که ایمان آوردهاید! زمین من وسیع است، پس تنها مرا بپرستید (و در برابر فشارهای دشمنان تسلیم نشوید)». «وما امروا الا لیعبدوا الله مخلصین له الدین...؛ و به آنها دستوری داده نشده بود جز اینکه خدا را بپرستند در حالی که دین خود را برای او خالص کنند و از شرک به توحید بازگردند، نماز را برپا دارند و زکات را بپردازند؛ و این است آیین مستقیم و پایدار». «فلیعبدوا رب هـذا البیت؛ پس (بشکرانه این نعمت بزرگ) باید پروردگار این خانه را عبادت کنند». ۲ - وجوب اخلاص در عبادتتوحید و اخلاص، در عبادت و بندگی خداوند واجب است. «ایاک نعبد وایاک نستعین؛ (پروردگارا!) تنها تو را میپرستیم؛ و تنها از تو یاری میجوییم». (برخی با استدلال به آیه مذکور گفتهاند: واجب است عبادت فقط برای خداوند باشد.) «یـایها الناس اعبدوا ربکم الذی خلقکم والذین من قبلکم لعلکم تتقون» «ان الله ربی وربکم فاعبدوه هـذا صرط مستقیم؛ خداوند، پروردگار من و شماست؛ او را بپرستید (نه من، و نه چیز دیگر را)! این است راه راست». «قل یـاهل الکتـب تعالوا الی کلمة سواء بیننا وبینکم الا نعبد الا الله ولا نشرک به شیــا ولا یتخذ بعضنا بعضـا اربابـا من دون الله فان تولوا فقولوا اشهدوا بانا مسلمون؛ بگو: ای اهل کتاب! بیایید به سوی سخنی که میان ما و شما یکسان است؛ که جز خداوند یگانه را نپرستیم و چیزی را همتای او قرار ندهیم؛ و بعضی از ما، بعضی دیگر را -غیر از خدای یگانه- به خدایی نپذیرد. هرگاه (از این دعوت،) سرباز زنند، بگویید: گواه باشید که ما مسلمانیم». «واعبدوا الله ولا تشرکوا به شیــا...» «ما قلت لهم الا ما امرتنی به ان اعبدواالله ربی وربکم...؛ من، جز آنچه مرا به آن فرمان دادی، چیزی به آنها نگفتم؛ (به آنها گفتم:) خداوندی را بپرستید که پروردگار من و پروردگار شماست! و تا زمانی که در میان آنها بودم، مراقب و گواهشان بودم؛ ولی هنگامی که مرا از میانشان برگرفتی، تو خود مراقب آنها بودی؛ و تو بر هر چیز، گواهی». «ذلکم الله ربکم لا الـه الا هو خــلق کل شیء فاعبدوه وهو علی کل شیء وکیل؛ (آری، این است پروردگار شما! هیچ معبودی جز او نیست؛ آفریدگار همه چیز است؛ او را بپرستید و او نگهبان و مدّبر همه موجودات است». «قل ان صلاتی ونسکی ومحیای ومماتی لله رب العــلمین• لا شریک له وبذلک امرت وانا اول المسلمین؛ بگو: نماز و تمام عبادات من، و زندگی و مرگ من، همه برای خداوند پروردگار جهانیان است• همتایی برای او نیست؛ و به همین مأمور شدهام؛ و من نخستین مسلمانم». «قل امر ربی بالقسط واقیموا وجوهکم عند کل مسجد وادعوه مخلصین له الدین...؛ بگو: پروردگارم امر به عدالت کرده است؛ و توجّه خویش را در هر مسجد (و به هنگام عبادت) به سوی او کنید! و او را بخوانید، در حالی که دین (خود) را برای او خالص گردانید! (و بدانید) همان گونه که در آغاز شما را آفرید، (بار دیگر در رستاخیز ) بازمیگردید». «لقد ارسلنا نوحـا الی قومه فقال یـقوم اعبدوا الله ما لکم من الـه غیره...؛ ما نوح را به سوی قومش فرستادیم؛ او به آنان گفت: ای قوم من! (تنها) خداوند یگانه را پرستش کنید، که معبودی جز او برای شما نیست! (و اگر غیر او را عبادت کنید،) من بر شما از عذاب روز بزرگی میترسم». «والی عاد اخاهم هودا قال یـقوم اعبدوا الله ما لکم من الـه غیره...؛ و به سوی قوم عاد، برادرشان هود را (فرستادیم)؛ گفت: «ای قوم من! (تنها) خدا را پرستش کنید، که جز او معبودی برای شما نیست! آیا پرهیزگاری پیشه نمیکنید؟». «والی ثمود اخاهم صــلحـا قال یـقوم اعبدوا الله ما لکم من الـه غیره...؛ و به سوی (قوم) ثمود، برادرشان صالح را (فرستادیم)؛ گفت: ای قوم من! (تنها) خدا را بپرستید، که جز او، معبودی برای شما نیست...». «والی مدین اخاهم شعیبـا قال یـقوم اعبدوا الله ما لکم من الـه غیره...؛ و به سوی مدین، برادرشان شعیب را (فرستادیم)؛ گفت: «ای قوم من! خدا را بپرستید، که جز او معبودی ندارید». «اتخذوا احبارهم ورهبـنهم اربابـا من دون الله والمسیح ابن مریم وما امروا الا لیعبدوا الـهـا وحدا لا الـه الا هو سبحـنه عما یشرکون؛ (آنها) دانشمندان و راهبان خویش را معبودهایی در برابر خدا قرار دادند، و (همچنین) مسیح فرزند مریم را؛ در حالی که دستور نداشتند جز خداوند یکتائی را که معبودی جز او نیست، بپرستند، او پاک و منزه است از آنچه همتایش قرار میدهند». «ان ربکم الله الذی خلق السمـوت والارض فی ستة ایام ثم استوی علی العرش یدبر الامر ما من شفیع الا من بعد اذنه ذلکم الله ربکم فاعبدوه...» «قل یـایها الناس ان کنتم فی شک من دینی فلا اعبد الذین تعبدون من دون الله ولـکن اعبدالله الذی یتوفــکم وامرت ان اکون من المؤمنین• ولا تدع من دون الله ما لا ینفعک ولا یضرک فان فعلت فانک اذا من الظــلمین؛ بگو: ای مردم! اگر در عقیده من شک دارید، من آنهایی را که جز خدا میپرستید، نمیپرستم! تنها خداوندی را پرستش میکنم که شما را میمیراند! و من مأمورم که از مؤمنان باشم• و جز خدا، چیزی را که نه سودی به تو میرساند و نه زیانی، مخوان! که اگر چنین کنی، از ستمکاران خواهی بود». الا تعبدوا الا الله... ان لا تعبدوا الا الله... والی عاد اخاهم هودا قال یـقوم اعبدوا الله ما لکم من الـه غیره... والی ثمود اخاهم صــلحـا قال یـقوم اعبدوا الله ما لکم من الـه غیره هو انشاکم من الارض واستعمرکم فیها فاستغفروه ثم توبوا الیه... والی مدین اخاهم شعیبـا قال یـقوم اعبدوا الله ما لکم من الـه غیره... ولله غیب السمـوت والارض والیه یرجع الامر کله فاعبده... «ما تعبدون من دونه الا اسماء سمیتموها انتم و ءاباؤکم ما انزل الله بها من سلطـن ان الحکم الا لله امر الا تعبدوا الا ایاه ذلک الدین القیم...؛ این معبودهایی که غیر از خدا میپرستید، چیزی جز اسمهائی (بیمسمّا) که شما و پدرانتان آنها را خدا نامیدهاید، نیست؛ خداوند هیچ دلیلی بر آن نازل نکرده؛ حکم تنها از آن خداست؛ فرمان داده که غیر از او را نپرستید! این است آیین پابرجا؛ ولی بیشتر مردم نمیدانند». «.. قل انما امرت ان اعبدالله ولا اشرک به الیه ادعوا والیه مـاب؛ کسانی که کتاب آسمانی به آنان دادهایم، از آنچه بر تو نازل شده، خوشحالند؛ و بعضی از احزاب (و گروهها)، قسمتی از آن را انکار میکنند؛ بگو: «من مامورم که الله را بپرستم؛ و شریکی برای او قائل نشوم! به سوی او دعوت میکنم؛ و بازگشت من بسوی اوست». واعبد ربک حتی یاتیک الیقین. . «.. واشکروا نعمت الله ان کنتم ایاه تعبدون؛ پس، از آنچه خدا روزیتان کرده است، حلال و پاکیزه بخورید؛ و شکر نعمت خدا را بجا آورید اگر او را میپرستید». «وقضی ربک الا تعبدوا الا ایاه...» «وربطنا علی قلوبهم اذ قاموا فقالوا ربنا رب السمـوت والارض لن ندعوا من دونه الـهـا لقد قلنا اذا شططـا؛ و دلهایشان را محکم ساختیم در آن موقع که قیام کردند و گفتند: پروردگار ما، پروردگار آسمانها و زمین است؛ هرگز غیر او معبودی را نمیخوانیم؛ که اگر چنین کنیم، سخنی بگزاف گفتهایم». «.. فمن کان یرجوا لقاء ربه فلیعمل عملا صــلحـا ولا یشرک بعبادة ربه احدا؛ ...پس هر که به لقای پروردگارش امید دارد، باید کاری شایسته انجام دهد، و هیچ کس را در عبادت پروردگارش شریک نکند». «اننی انا الله لا الـه الا انا فاعبدنی...» «وما ارسلنا من قبلک من رسول الا نوحی الیه انه لا الـه الا انا فاعبدون؛ ما پیش از تو هیچ پیامبری را نفرستادیم مگر اینکه به او وحی کردیم که: معبودی جز من نیست؛ پس تنها مرا پرستش کنید». «ان هـذه امتکم امة وحدة وانا ربکم فاعبدون» «یـایها الذین ءامنوا ارکعوا واسجدوا واعبدوا ربکم...» «ولقد ارسلنا نوحـا الی قومه فقال یـقوم اعبدوا الله ما لکم من الـه غیره...» «فارسلنا فیهم رسولا منهم ان اعبدوا الله ما لکم من الـه غیره...» و در میان آنان رسولی از خودشان فرستادیم که: خدا را بپرستید؛ جز او معبودی برای شما نیست؛ آیا (با این همه، از شرک و بتپرستی) پرهیز نمیکنید؟» «وعد الله الذین ءامنوا منکم وعملوا الصــلحـت لیستخلفنهم فی الارض... ولیبدلنهم من بعد خوفهم امنـا یعبدوننی لا یشرکون بی شیــا...؛ خداوند به کسانی از شما که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام دادهاند وعده میدهد که قطعاً آنان را حکمران روی زمین خواهد کرد، همان گونه که به پیشینیان آنها خلافت روی زمین را بخشید؛ و دین و آیینی را که برای آنان پسندیده، پابرجا و ریشهدار خواهد ساخت؛ و ترسشان را به امنیت و آرامش مبدّل میکند، آنچنان که تنها مرا می پرستند و چیزی را شریک من نخواهند ساخت. و کسانی که پس از آن کافر شوند، آنها فاسقانند». «والذین لایدعون مع الله الـهـا ءاخر...؛ و کسانی که معبود دیگری را با خداوند نمیخوانند؛ و انسانی را که خداوند خونش را حرام شمرده، جز بحق نمیکشند؛ و زنا نمیکنند؛ و هر کس چنین کند، مجازات سختی خواهد دید». «فلا تدع مع الله الـهـا ءاخر فتکون من المعذبین؛ (ای پیامبر!) هیچ معبودی را با خداوند مخوان، که از معذّبین خواهی بود». «انما امرت ان اعبد رب هـذه البلدة الذی حرمها وله کل شیء وامرت ان اکون من المسلمین» «ولا تدع مع الله الـهـا ءاخر لا الـه الا هو کل شیء هالک الا وجهه له الحکم والیه ترجعون؛ معبود دیگری را با خدا مخوان، که هیچ معبودی جز او نیست؛ همه چیز جز ذات (پاک) او فانی میشود؛ حاکمیت تنها از آن اوست؛ و همه بسوی او بازگردانده می شوید». «وابرهیم اذ قال لقومه اعبدوا الله واتقوه ذلکم خیر لکم ان کنتم تعلمون؛ ما ابراهیم را (نیز) فرستادیم، هنگامی که به قومش گفت: خدا را پرستش کنید و از (عذاب) او بپرهیزید که این برای شما بهتر است اگر بدانید». «انما تعبدون من دون الله اوثـنـا وتخلقون افکـا ان الذین تعبدون من دون الله لا یملکون لکم رزقـا فابتغوا عند الله الرزق واعبدوه واشکروا له الیه ترجعون» «والی مدین اخاهم شعیبـا فقال یـقوم اعبدوا الله...» «یـعبادی الذین ءامنوا ان ارضی وسعة فایـی فاعبدون» «وما لی لا اعبد الذی فطرنی والیه ترجعون؛ من چرا کسی را پرستش نکنم که مرا آفریده، و همگی به سوی او بازگشت داده میشوید؟». «وان اعبدونی هـذا صرط مستقیم؛ و اینکه مرا بپرستید که راه مستقیم این است؟». «انا انزلنا الیک الکتـب بالحق فاعبدالله مخلصـا له الدین؛ ما این کتاب را بحقّ بر تو نازل کردیم؛ پس خدا را پرستش کن و دین خود را برای او خالص گردان». «قل انی امرت ان اعبدالله مخلصـا له الدین؛ بگو: من مأمورم که خدا را پرستش کنم در حالی که دینم را برای او خالص کرده باشم». «قل الله اعبد مخلصـا له دینی؛ بگو: من تنها خدا را میپرستم در حالی که دینم را برای او خالص میکنم». «بل الله فاعبد وکن من الشـکرین؛ بلکه تنها خداوند را عبادت کن و از شکرگزاران باش». «فادعوا الله مخلصین له الدین...؛ (تنها) خدا را بخوانید و دین خود را برای او خالص کنید، هرچند کافران ناخشنود باشند». «هو الحی لا الـه الا هو فـادعوه مخلصین له الدین...؛ زنده (واقعی) اوست؛ معبودی جز او نیست؛ پس او را بخوانید در حالی که دین خود را برای او خالص کردهاید! ستایش مخصوص خداوندی است که پروردگار جهانیان است». «اذ جاءتهم الرسل من بین ایدیهم ومن خلفهم الا تعبدوا الا الله...؛ در آن هنگام که رسولان از پیش رو و پشت سر (و از هر سو) به سراغشان آمدند (و آنان را دعوت کردند) که جز خدا را نپرستید آنها گفتند: اگر پروردگار ما میخواست فرشتگانی نازل میکرد؛ از این رو ما به آنچه شما مبعوث به آن هستید کافریم». «واذکر اخا عاد اذ انذر قومه بالاحقاف وقد خلت النذر من بین یدیه ومن خلفه الا تعبدوا الا الله...؛ (سرگذشت هود) برادر قوم عاد را یاد کن، آن زمان که قومش را در سرزمین احقاف بیم داد در حالی که پیامبران زیادی قبل از او در گذشتههای دور و نزدیک آمده بودند که: جز خدای یگانه را نپرستید! (و گفت:) من بر شما از عذاب روزی بزرگ میترسم». «فاسجدوا لله واعبدوا؛ حال که چنین است همه برای خدا سجده کنید و او را بپرستید». «وان المسـجد لله فلا تدعوا مع الله احدا؛ و اینکه مساجد از آن خداست، پس هیچ کس را با خدا نخوانید». «قل انما ادعوا ربی ولا اشرک به احدا؛ بگو: من تنها پروردگارم را میخوانم و هیچ کس را شریک او قرار نمیدهم». «فاذا فرغت فانصب• والی ربک فارغب؛ پس هنگامی که از کار مهمّی فارغ میشوی به مهم دیگری پرداز• و به سوی پروردگارت توجّه کن». «وما امروا الا لیعبدوا الله مخلصین له الدین حنفاء...» «فلیعبدوا رب هـذا البیت؛ پس (بشکرانه این نعمت بزرگ) باید پروردگار این خانه را عبادت کنند». «قل یـایها الکـفرون• لا اعبد ما تعبدون• ولا انا عابد ما عبدتم• لکم دینکم ولی دین؛ بگو: ای کافران• آنچه را شما میپرستید من نمیپرستم• و نه من هرگز آنچه را شما پرستش کردهاید میپرستم• (حال که چنین است) آیین شما برای خودتان، و آیین من برای خودم». ۳ - اختصاص دعوت پیامبران برای خدادعوت پیامبران از مردم به بندگی و خضوع، در برابر خویش جایز نیست. «ما کان لبشر ان یؤتیه الله الکتـب والحکم والنبوة ثم یقول للناس کونوا عبادا لی من دون الله...؛ برای هیچ بشری سزاوار نیست که خداوند، کتاب آسمانی و حکم و نبوت به او دهد سپس او به مردم بگوید: غیر از خدا، مرا پرستش کنید! بلکه (سزاوار مقام او، این است که بگوید:) مردمی الهی باشید، آنگونه که کتاب خدا را میآموختید و درس میخواندید! (و غیر از خدا را پرستش نکنید!)». عبادت آمیخته با کسالت و کراهت مورد قبول خداوند نیست. «قل انفقوا طوعـا او کرهـا لن یتقبل منکم انکم کنتم قومـا فـسقین• وما منعهم ان تقبل منهم نفقـتهم الا انهم کفروا بالله وبرسوله ولا یاتون الصلوة الا وهم کسالی ولا ینفقون الا وهم کـرهون؛ بگو: انفاق کنید؛ خواه از روی میل باشد یا اکراه، هرگز از شما پذیرفته نمیشود؛ چرا که شما قوم فاسقی بودید• هیچ چیز مانع قبول انفاقهای آنها نشد، جز اینکه آنها به خدا و پیامبرش کافر شدند، و نماز بجا نمیآورند جز با کسالت، و انفاق نمیکنند مگر با کراهت». (آیه دلالت دارد بر عدم قبول عبادت انجام شده، از روی کسالت و کراهت.) ۴ - بطلان عبادات کافران«... ومن یرتدد منکم عن دینه فیمت وهو کافر فاولـئک حبطت اعمــلهم فی الدنیا والاخرة....؛ ...ولی کسی که از آیینش برگردد، و در حال کفر بمیرد، تمام اعمال نیک (گذشته) او، در دنیا و آخرت، برباد میرود؛ و آنان اهل دوزخند؛ و همیشه در آن خواهند بود». «.. ومن یکفر بالایمـن فقد حبط عمله وهو فی الاخرة من الخـسرین؛ ...و کسی که انکار کند آنچه را باید به آن ایمان بیاورد، اعمال او تباه میگردد؛ و در سرای دیگر، از زیانکاران خواهد بود». «فتری الذین فی قلوبهم مرض یسـرعون فیهم یقولون نخشی ان تصیبنا دائرة فعسی الله ان یاتی بالفتح او امر من عنده فیصبحوا علی ما اسروا فی انفسهم نـدمین• ویقول الذین ءامنوا اهـؤلاء الذین اقسموا بالله جهدایمـنهم انهم لمعکم حبطت اعمــلهم فاصبحوا خـسرین؛ (ولی) کسانی را که در دلهایشان بیماری است میبینی که در (دوستی با آنان)، بر یکدیگر پیشی میگیرند، و میگویند: میترسیم حادثهای برای ما اتفاق بیفتد (و نیاز به کمک آنها داشته باشیم!) شاید خداوند پیروزی یا حادثه دیگری از سوی خود (به نفع مسلمانان) پیش بیاورد؛ و این دسته، از آنچه در دل پنهان داشتند، پشیمان گردند• آنها که ایمان آوردهاند میگویند: «آیا این (منافقان) همانها هستند که با نهایت تأکید سوگند یاد کردند که با شما هستند؟! (چرا کارشان به اینجا رسید؟!) (آری،) اعمالشان نابود گشت، و زیانکار شدند». «والذین کذبوا بـایـتنا ولقاء الاخرة حبطت اعمــلهم هل یجزون الا ما کانوا یعملون؛ و کسانی که آیات، و دیدار رستاخیز را تکذیب (و انکار) کنند، اعمالشان نابود می گردد؛ آیا جز آنچه را عمل میکردند پاداش داده میشوند». «قل انفقوا طوعـا او کرهـا لن یتقبل منکم انکم کنتم قومـا فـسقین• وما منعهم ان تقبل منهم نفقـتهم الا انهم کفروا بالله وبرسوله ولا یاتون الصلوة الا وهم کسالی ولا ینفقون الا وهم کـرهون» «وعد الله المنـفقین والمنـفقـت والکفار نار جهنم خــلدین فیها هی حسبهم ولعنهم الله ولهم عذاب مقیم• ... اولـئک حبطت اعمــلهم فی الدنیا والاخرة...؛ خداوند به مردان و زنان منافق و کفار، وعده آتش دوزخ داده؛ جاودانه در آن خواهند ماند -همان برای آنها کافی است!- و خدا آنها را از رحمت خود دور ساخته؛ و عذاب همیشگی برای آنهاست• ...(ولی سرانجام) اعمالشان در دنیا و آخرت نابود شد؛ و آنها همان زیانکارانند». «ام یقولون افتره قل فاتوا بعشر سور مثله مفتریـت وادعوا من استطعتم من دون الله ان کنتم صـدقین• اولـئک الذین لیس لهم فی الاخرة الا النار وحبط ما صنعوا فیها وبـطـل ما کانوا یعملون؛ آنها میگویند: او به دروغ این (قرآن) را (به خدا) نسبت داده (و ساختگی است)! بگو: اگر راست میگویید، شما هم ده سوره ساختگی همانند این قرآن بیاورید؛ و تمام کسانی را که میتوانید -غیر از خدا- (برای این کار) دعوت کنید• (ولی) آنها در آخرت، جز آتش، (سهمی) نخواهند داشت؛ و آنچه را در دنیا (برای غیر خدا) انجام دادند، بر باد میرود؛ و آنچه را عمل میکردند، باطل و بیاثر میشود». «اولـئک الذین کفروا بـایـت ربهم ولقائه فحبطت اعمــلهم فلا نقیم لهم یوم القیـمة وزنـا؛ آنها کسانی هستند که به آیات پروردگارشان و لقای او کافر شدند؛ به همین جهت، اعمالشان حبط و نابود شد! از این رو روز قیامت، میزانی برای آنها برپا نخواهیم کرد». «وقال الذین لا یرجون لقاءنا لولا انزل علینا الملـئکة او نری ربنا لقد استکبروا فی انفسهم وعتو عتوا کبیرا• وقدمنا الی ما عملوا من عمل فجعلنـه هباء منثورا؛ و کسانی که امیدی به دیدار ما ندارند (و رستاخیز را انکار میکنند) گفتند: چرا فرشتگان بر ما نازل نشدند و یا پروردگارمان را با چشم خود نمیبینیم؟! آنها درباره خود تکبر ورزیدند و طغیان بزرگی کردند• و ما به سراغ اعمالی که انجام دادهاند میرویم، و همه را همچون ذرّات غبار پراکنده در هوا قرار میدهیم». «.. اولـئک لم یؤمنوا فاحبط الله اعمــلهم...؛ ...آنها (هرگز) ایمان نیاوردهاند، از این رو خداوند اعمالشان را حبط و نابود کرد؛ و این کار بر خدا آسان است». «الذین کفروا وصدوا عن سبیل الله اضل اعمــلهم؛ کسانی که کافر شدند و (مردم را) از راه خدا بازداشتند، (خداوند) اعمالشان را نابود میکند». «والذین کفروا فتعسـا لهم واضل اعمــلهم؛ و کسانی که کافر شدند، مرگ بر آنان! و اعمالشان نابود باد». «ذلک بانهم کرهوا ما انزل الله فاحبط اعمــلهم؛ این بخاطر آن است که از آنچه خداوند نازل کرده کراهت داشتند؛ از این رو خدا اعمالشان را حبط و نابود کرد». «ان الذین ارتدوا علی ادبـرهم من بعد ما تبین لهم الهدی الشیطـن سول لهم واملی لهم• ذلک بانهم اتبعوا ما اسخط الله وکرهوا رضونه فاحبط اعمــلهم؛ کسانی که بعد از روشن شدن هدایت برای آنها، پشت به حق کردند، شیطان اعمال زشتشان را در نظرشان زینت داده و آنان را با آرزوهای طولانی فریفته است• این بخاطر آن است که آنها از آنچه خداوند را به خشم میآورد پیروی کردند، و آنچه را موجب خشنودی اوست کراهت داشتند؛ از این رو (خداوند) اعمالشان را نابود کرد». «ان الذین کفروا وصدوا عن سبیل الله وشاقوا الرسول من بعد ما تبین لهم الهدی لن یضروا الله شیــا وسیحبط اعمــلهم؛ آنان که کافر شدند و (مردم را) از راه خدا بازداشتند و بعد از روشنشدن هدایت برای آنان (باز) به مخالفت با رسول (خدا) برخاستند، هرگز زیانی به خدا نمیرسانند و (خداوند) بزودی اعمالشان را نابود میکند». ۵ - بطلان عبادات منافقان«فتری الذین فی قلوبهم مرض یسـرعون فیهم یقولون نخشی ان تصیبنا دائرة فعسی الله ان یاتی بالفتح او امر من عنده فیصبحوا علی ما اسروا فی انفسهم نـدمین• ویقول الذین ءامنوا اهـؤلاء الذین اقسموا بالله جهدایمـنهم انهم لمعکم حبطت اعمــلهم فاصبحوا خـسرین» «قل انفقوا طوعـا او کرهـا لن یتقبل منکم انکم کنتم قومـا فـسقین• وما منعهم ان تقبل منهم نفقـتهم الا انهم کفروا بالله وبرسوله ولا یاتون الصلوة الا وهم کسالی ولا ینفقون الا وهم کـرهون» «وعد الله المنـفقین والمنـفقـت والکفار نار جهنم خــلدین فیها هی حسبهم ولعنهم الله ولهم عذاب مقیم» «.. اولـئک حبطت اعمــلهم فی الدنیا والاخرة واولـئک هم الخـسرون» «اشحة علیکم فاذا جاء الخوف رایتهم ینظرون الیک تدور اعینهم کالذی یغشی علیه من الموت فاذا ذهب الخوف سلقوکم بالسنة حداد اشحة علی الخیر اولـئک لم یؤمنوا فاحبط الله اعمــلهم...» ۶ - عدم قبول عبادت اجباریاعمال و عبادات انجام شده، از روی اکراه و اجبار باطل است. «قل انفقوا طوعـا او کرهـا لن یتقبل منکم انکم کنتم قومـا فـسقین• وما منعهم ان تقبل منهم نفقـتهم الا انهم کفروا بالله وبرسوله ولا یاتون الصلوة الا وهم کسالی ولا ینفقون الا وهم کـرهون» (ظاهر آیه این است که عبادات محض که نیازمند اخلاص است، در صورتی که از روی اکراه و اجبار انجام شود صحیح نیست و تکلیف در نفس الامر ساقط نمیشود، مگر اینکه بعد از اکراه، اخلاص حاصل شود. ) ۷ - پانویس۸ - منبعفرهنگ قرآن، مرکز فرهنگ و معارف قرآن، برگرفته از مقاله «حکم عبادت» |